گفتی بتکان چشمانت را
نگاهت بارانی شده
دیدم حتی برای باریدن هم
دیگر اشکی نمانده
گفتی چشمانت را به من بسپار تا با آن
نیلی ببینم آسمان را
سبز بنوشانم خاک ترک خورده هستی ام را
دیدم در این ازدهام بارانی مه گرفته
کور سویی نمانده
گفتی پس سهمم از عشق
از چشمان کدامین کبوتر بنوشم
دیدم آنقدر دیر آمدی که حتی کبوتری هم نمانده..
سلام . تولد وبلاگتون رو بهتون تبریک میگم امیدوار وبلاگ ژر بیننده ای داشته باشید تا درودی دیگر بدرود
سلام . چشمانت را ببند و کبوترها را زنده ببین ُ با چشمهای بازیگوش و نیلی آسمان را ببین و تجربه کن حس سبک آزاد بودن را . تولد وبلاگت مبارک . قربانت . ا.آفتاب
سلام
اگه وقت کردید به وب من هم یه سری بزنید
من بیش از1300مقاله وتحقیق رایگان راجمع آوری کردم
وبلاگ من الان پیج رنک2 داره
ومی خواهم باوبلاگ شماتبادل لینک کنم
لطفااگرتمایل داریدمن راباعنوان "1300مقاله وتحقیق رایگان"وبه آدرس:http://www.beheshtnet.blogfa.com
لینک کنیدوسپس ازطریق نظرات خبردهیدتامی خواهیدباچه نام وآدرسی لینک شوید
من درهمان روزلینکتون می کنم
من بعدازاینک شمارولینک کردم بهتون اطلاع می دم
ممنون